اسپانيا، (به اسپانيايي: España) با نام رسمي پادشاهي اسپانيا (به اسپانيايي: Reino de España) كشوري مستقل و از اعضاي اتحاديه اروپا است. اين كشور در شبهجزيره ايبري در جنوب غربي اروپا قرار دارد. سرزمين اصلي اسپانيا از جنوب و شرق با درياي مديترانه و جبل الطارق، از شمال و شمال شرق با فرانسه، آندورا و خليج بيسكاي و از غرب و شمال غرب با پرتغال و اقيانوس اطلس هممرز است. مرز اسپانيا با پرتغال (به طول ۱۲۱۴ كيلومتر) طولانيترين مرز يكپارچه در اتحاديه اروپا است.
زبان رسمي مردم اسپانيا، اسپانيايي است. اسپانيايي زبان مادري ۴۸۳ ميليون نفر شناخته ميشود و تعداد كل سخنوران اين زبان به ۵۷۰ ميليون نفر ميرسد.[۱] قلمروي اسپانيا افزون بر سرزمين اصلي شامل جزاير بالئارس در درياي مديترانه، جزاير قناري در سواحل آفريقايي اقيانوس اطلس، دو شهر خودمختار سبته و مليليه در آفريقاي شمالي هممرز با كشور مراكش و چندين جزيره مسكوني و غير مسكوني ديگراز جمله آلبوران، شافاريناس، آلوزماس و ولز د لا گومرا ميباشد. با مساحت ۵۰۵٬۹۹۰ كيلومتر مربع، اسپانيا كمي بزرگتر از تركمنستان و از لحاظ بزرگي دومين كشور بزرگ اروپاي غربي و پنجمين كشور بزرگ اروپاست.
انسان مدرن نخستين بار در حدود ۳۵۰۰۰ سال پيش قدم به شبه جزيره ايبريا گذاشت. در حدود ۲۰۰ سال پيش از ميلاد اين منطقه تحت فرمان حكومت روم قرار گرفت و هيسپانيا ناميده ميشد. هيسپانيا در قرون وسطي توسط قبايل ژرمن و پس از آن توسط مورها تصرف شد. در قرن پانزدهم پس از ازدواجهاي بين حكومتي فرمانروايان كاتوليك و اتحاد اين حكومتها و همچنين سقوط كامل آندلس و بازپسگيري آن از دست موروهاي مسلمان در سال ۱۴۹۲ اسپانيا به شكل كشوري يكپارچه پديدار شد. در اوايل دوران جديد اسپانيا به يك امپراتوري پر قدرت جهاني تبديل شد و اسپانياييها به عنوان يكي از نخستين فاتحان دنياي جديد به قاره آمريكا وارد و در آنجا ساكن شدند. بيش از پانصد ميليون نفر اسپانيايي زبان ساكن در آمريكا ميراثي است كه اسپانياييها در اين قاره بر جاي گذاشتند.
اسپانياي امروزي كشوري دموكراتيك و داراي حكومتي پارلماني تحت قانون اساسي پادشاهي است. اسپانيا يك كشور توسعهيافته و سيزدهمين اقتصاد بزرگ دنيا از نظر توليد ناخالص داخلي ميباشد. اين كشور همچنين داراي سطح بالاي استاندارد زندگي است. اسپانيا در سازمان ملل متحد، ناتو، سازمان تجارت جهاني، سازمان همكاري اقتصادي و توسعه و اتحاديه اروپا عضو است
قديميترين ساكنان شبهجزيره ايبريا تشكيل دهندگان تمدّنهاي ايبري، باسكي و سلتي بودهاند. در حدود ۲۰۰ سال پيش از ميلاد از اين منطقه تحت فرمان حكومت روم قرار گرفت و در اوايل قرون وسطي ژرمنها ايبريا را تصرف كردند. پس از ژرمنها ايبريا توسط مورها مهاجم تصرف شد. پس از آن حكومتهاي كوچك مسيحي به تدريج و طي چند قرن زمام امور را در ايبريا به دست گرفتند. آخرين بقاياي مورها در همان سالي كه كريستوف كلمب به قاره آمريكا رسيد، سقوط كردند. امپراتوري جهاني اسپانيا با تبديل اين كشور به قدرتمندترين كشور اروپا و ابرقدرت جهان آغاز شد و براي يك ونيم قرن ادامه يافت.
جنگهاي پي در پي و ادامهدار و وجود مشكلات فراوان در نهايت باعث زوال و اضمحلال امپراتوري شد. حمله ناپلئون به اسپانيا منجر به هرج ومرج شد و جنبشهاي استقلالطلب و جداييخواه را كه در سراسر امپراتوري پراكنده بودند، بيدار كرد و باعث بيثباتي سياسي شد. پيش از جنگ جهاني دوم جنگ داخل ويرانگر اسپانيا به وقوع پيوست و پس از آن كشور تحت فرمان حكومتي استبدادي قرار گرفت. در نهايت دموكراسي در قالب قانون اساسي شاهنشاهي پارلماني حاكم شد. بعدها اسپانيا به اتحاديه اروپا پيوست و دوره رنسانس فرهنگي و رشد باثبات اقتصادي را تجربه كرد.
پژوهشهاي باستانشناسي در كوههاي آتاپوئركا نشان ميدهد كه شبه جزيره ايبريا ۱/۲ ميليون سال پيش محل زندگي انسانسانان بودهاست.[۶] ۳۵۰۰۰ سال پيش انسان نخستين بار از شمال به اين سرزمين قدم نهاد.[۷] شناختهشدهترين اثر اين انسانهاي پيش از تاريخ نقاشيهاي معروف غار آلتاميرا در منطقه كانتاباريا در شمال ايبريا است كه در حدود ۳۵۶۰۰ تا ۱۳۵۰۰ سال پيش از ميلاد توسط انسانهاي كرومانيون يا شايد نئاندرتالها كشيده شدهاند.[۵][۸] از شواهد باستانشناسي و ژنتيكي بر ميآيد كه ايبريا پناهگاهي براي ساكنان شمال پس از آخرين عصر يخبندان بودهاست.
ساكنان تاريخي ايبريا ايبرياييها و سلتها بودند. ايبرياييها در كرانههاي مديترانه از شمال شرق تا جنوب شرق ساكن بودند. سلتها در كرانهها اطلس از شمال غرب تا جنوب غرب و در شمال و مركز (سلتيبريانها) شبه جزيره زندگي ميكردند. باسكيها نيز مناطق غربي كوههاي پيرنيس را اشغال كردند.
در جنوب ايبريا شهري نيمه افسانهاي به نام تارتسوس پديدار شد (۱۱۰۰ سال پيش از ميلاد) كه طبق نگاشتههاي استرابون و كتاب سليمان تجارت وسايل ساخته شده از طلا و نقره را با فنيقيها و يونانيها انجام ميدادهاست. بين سالهاي ۸۰۰ تا ۳۰۰ پيش از ميلاد فنيقيها و يونانيان تجارتخانههايي را در طول سواحل مديترانه ايجاد كردند. كارتاژها نيز مدت كوتاهي كنترل بيشتر كنارهها مديترانهاي ايبريا را در دست گرفتند تا اين كه در جنگهاي پونيك از روميها شكست خوردند.
در قرن هشتم تقريباً همه شبه جزيره ايبري توسط موروهاي مسلمان كه از شمال آفريقا آمده بودند، فتح شد. (۷۱۱–۷۱۸) اين فتوحات بخشي از كشورگشاييهاي خليفه اموي بود. تنها بخش كوچكي در نواحي كوهستاني شمال غرب شبه جزيره در برابر هجوم مسلمانان دست به مقاوت زد.
طبق قوانين اسلامي، مسيحيان و يهوديان به عنوان اقليت مذهبي شناخته شدند و به مسيحيان و يهوديان اجازه داده شد تا به عنوان اهل كتاب رسوم ديني خود بپردازند اما آنها بايد ماليات ويژهاي را ميپرداختند و نسبت به مسلمانان از حقوق اجتماعي پايينتري برخوردار بودند.[۱۳][۱۴]
گرايش به اسلام كمكمرو به فزوني گذاشت. اعتقاد بر اين است كه تا پايان قرن دهم مولدونها (مسلمانان ايبريايي) بيشتر جمعيت اين شبه جزيره را تشكيل ميدادند.[۱۵][۱۶]
سرسراي ستون دار مسجد قرطبه.جامعه اسلامي در شبه جزيره ايبري خود متنوع و دچار تنشهاي اجتماعي بود. بربرهاي اهل شمال آفريقا كه هسته اصلي ارتش خليفه در اندلس را تشكيل ميدادند، با رهبران عرب در خاورميانه به مشكل برخوردند و به ستيز و منازعه پرداختند. با گذشت زمان جوامع موروي مسلمان در مناطق مختلف به ويژه در دره رودخانه گوادالكيوير (وادي الكبير)، دشتهاي ساحلي والنسيا، دره رودخانه ايبرو و مناطق كوهستاني گرانادا بر پا شدند.[۱۶]
كوردوبا، پايتخت خليفه، بزرگترين و ثروتمندترين شهر اروپاي غربي بود. بازرگاني و فرهنگ مديترانهاي شكوفا شد. مسلمانان يك سنت فكري غني را از خاورميانه و شمال آفريقا وارد كردند. دانشمندان و پژوهشگران مسلمان و يهودي نقش مهمي در احيا و گسترش آموزش كلاسيك يوناني در اروپاي غربي ايفا كردند. فرهنگ رومي شبه جزيره ايبري با فرهنگ اسلامي و يهودي درآميخت و فرهنگ ممتازي را در منطقه ايجاد كرد.[۱۶] بيرون شهرها بيشتر جمعيت را در خود جاي داده بود. نظام زمينداري رومي در دوران اسلامي تقريباً دست نخورده باقي ماند.
یکشنبه ۱۱ خرداد ۹۹ ۲۱:۵۹ ۵۵ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است