شنبه ۰۸ اردیبهشت ۰۳

مطالب آزاد

ارائه مطالب مفيد

شهيد باكري

۵۱ بازديد

حميد باكري (زاده ١ آذر ۱۳۳۴ مياندوآب - درگذشته ۶ اسفند ۱۳۶۲ قرنه) نظامي ايراني بود، كه از فرماندهان مياني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در طول جنگ ايران و عراق محسوب مي‌شد و جانشيني فرمانده لشكر ۳۱ عاشورا را برعهده داشت.[۱] وي برادر كوچكتر علي باكري و مهدي باكري مي‌باشد. او در عمليات‌هاي رمضان، رمضان، بيت‌المقدس و والفجر ۲ به‌صورت فعال حضور داشت و در حين اجراي عمليات والفجر ۱ بشدت مجروح گرديد. حميد باكري در اسفندماه ۱۳۶۲ در خلال انجام عمليات خيبر، بر اثر اصابت مستقيم گلوله آرپي‌جي، در جزيره مجنون، كشته شد و پيكر او در ميدان نبرد باقي ماند و هيچ‌گاه به كشور بازگردانده نشد.[۲]
حميد باكري در تاريخ ١ آذر ۱۳۳۴ در شهر اروميه زاده شد و دوران كودكي و نوجواني خود را در اين شهر سپري نمود. او تحصيلات متوسطه را در دبيرستان فردوسي اروميه به پايان رساند و بعد از اخذ مدرك ديپلم متوسطه، با وجود قبولي در آزمون كنكور سراسري، به سربازي رفت. باكري دوران خدمت سربازي را در يكي از پاسگاه‌هاي ژاندارمري اطراف اروميه گذراند و بعد از پايان خدمت، حدود يك سال، به‌همراه برادرش؛ مهدي به شهر تبريز نقل مكان كرد و فعاليت‌هاي سياسي خود بر عليه نظام شاهنشاهي را نيز در همين دوره آغاز نمود. در سال ۱۳۵۵ ابتدا به تركيه و از آنجا به لبنان و سوريه رفت، تا در دوره‌هاي آموزش چريكي شركت نمايد. وي سپس براي ادامه تحصيلات خود راهي كشور آلمان شد، اما با استقرار سيدروح‌الله خميني در حومه پاريس، وي تحصيل در آلمان را رها كرد و عازم فرانسه شد.[۳]
با وقوع انقلاب ۱۳۵۷، به ايران بازگشت و در پي شكل‌گيري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، در سال ۱۳۵۸ به عضويت اين نهاد درآمد. با آغاز جنگ ايران و عراق، حميد باكري نيز همچون بسياري از اعضاي سپاه پاسداران، بعنوان نيروي داوطلب عازم استان خوزستان شد و دوره كوتاهي فرماندهي خط مقدم ايستگاه ۷ آبادان را عهده‌دار گرديد. وي سپس براي مدتي در جهاد سازندگي فعاليت كرد، اما سرانجام بار ديگر به سپاه پاسداران بازگشت و فعاليت خود را بعنوان جانشين فرمانده لشكر ۳۱ عاشورا ادامه داد.
حميد باكري در تاريخ ۶ اسفند ۱۳۶۲ در خلال انجام عمليات خيبر، بر اثر برخورد مستقيم موشك آرپي‌جي، در منطقه قرنه واقع در جزاير مجنون، كشته شد و پيكر وي نيز هيچ‌گاه شناسايي نگرديد.[۴]حميد باكري در تاريخ ۳۰ دي‌ماه ۱۳۵۸ با فاطمه چهل اميراني ازدواج كرد، حاصل اين ازدواج، ۲ فرزند (يك دختر و يك پسر) بود. در خلال درگيري‌هاي پس از انتخابات سال ۱۳۸۸، مجتبي ذوالنور؛ جانشين پيشين نماينده رهبر جمهوري اسلامي (سيد علي خامنه‌اي) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، مدعي شد، كه همسر حميد باكري، به همسري يك معلم گيلاني درآمده‌است.[۵] فاطمه چهل اميراني؛ همسر حميد باكري نيز ضمن اعلام اينكه بعد از باكري ازدواج نكرده‌است، در مورد سخنان ذوالنور گفت:
من از همه دروغگويان فتنه‌گر و منافق بيزارم، چرا كه بين مردم با دروغ‌هايشان نفاق انداخته‌اند. زيرا شهدايي كه با آنان همنشين بوده‌ام از صادقان و صالحان بوده‌اند و من نيز انشاءالله هم‌پيمان آنان خواهم بود.[۶]
خواهر برادران باكري نيز در همان ايام، در نامه‌اي نوشت:
در مورد همسران برادرانم جملات نامربوطي شنيده‌ام، شما اگر ذره‌اي شرم از مقام و خون شهيد داشتيد، امروز اين بي‌حرمتي‌ها را به همسران شهدا نمي‌كرديد. كساني كه تا قبل از اين بي‌عدالتي اخير حاكميت، با چنگ و دندان از اين حكومت حمايت كرده‌اند، چطور يك شبه مستحق اين همه توهين شده‌اند؟ آنها شب‌ها در خفا براي همسران خود گريسته‌اند، تا كسي اشك‌هاي آنان را نبيند، تا مثل حضرت زينب محكم و استوار باشند. آن‌وقت شما مقدس‌مآبان و تازه‌به‌دوران رسيده‌ها كه باكري‌ها را نمي‌شناسيد، مي‌گوييد همسرانشان ديگر باكري نيستند؟ شما كه هستيد كه چنين حقي به خود مي‌دهيد؟[۷]
در اينباره همچنين زهرا باكري؛ ديگر خواهر باكري‌ها، در مصاحبه‌اي با راديو فردا اعلام كرد:
پسر برادرم را دستگير كرده‌اند، بلايي سر ما آمده كه زمان شاه نيامد، باور كنيد يك ساواكي در خانه مرا نزد. زمان شاه من بعد از شهادتِ برادرم استخدام شدم، خواهرم ديگرم نيز در محلي ديگر، در پست بالايي استخدام شد، مهدي دانشگاه قبول شد و تحصيل را شروع كرد، يك نفر درِ خانه ما را نزد. مي‌گفتند خرابكار، يا خانواده خرابكار، ولي كسي جسارت نكرد در خانه ما را باز كند و به ما توهين كند، ولي در جمهوري اسلامي ما اين توهين‌ها را ديديم.[۸]
آسيه باكري؛ دختر حميد باكري نيز در مراسمي تحت عنوان؛ بسيجي واقعي همت بود و باكري، كه از سوي بسيج دانشجويي دانشكده حقوق دانشگاه تهران برگزار شد، به شدت به سوءاستفاده‌هايي كه امروزه حكومت جمهوري اسلامي، از نام درگذشتگان در جنگ ايران و عراق مي‌كند و تصويرسازي دروغين از آنان، اعتراض كرد:
چه كسي مي‌گويد باكري‌ها دنبال اين بودند كه مردم را محدود كنند؟
او همچنين صادق محصولي؛ وزير كشور دولت محمود احمدي‌نژاد را متهم كرد، كه در زمان مسئوليتش در سپاه پاسداران، در شهر اروميه، اقدام به اخراج حميد باكري از سپاه پاسداران كرده‌ بود

شهيد سردار سليماني

۴۹ بازديد

قاسم سليماني (زادهٔ ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ در قنات ملك – درگذشتهٔ ۱۳ دي ۱۳۹۸ در بغداد) يك فرمانده نظامي ايراني بود. او در طول جنگ ايران و عراق و پس از آن تا سال ۱۳۷۶، فرمانده لشكر ۴۱ ثارالله كرمان بود. سپس، از سال ۱۳۷۶ تا زمان مرگ به‌عنوان فرمانده نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي فعاليت مي‌كرد. در ۱۳ دي ۱۳۹۸، ارتش ايالات متحده وي را به دستور دونالد ترامپ، رئيس‌جمهور اين كشور، در عمليات آذرخش كبود هنگام خروج از فرودگاه بين‌المللي بغداد براي انجام ديدارهاي رسمي با مقامات عراقي ترور كرد.قاب شاسي
سليماني طي جنگ با عراق از فرماندهان عمليات‌هاي والفجر هشت، كربلاي چهار و كربلاي پنج بود. سپس، در مقام فرمانده نيروي قدس سپاه نقش مهمي در تقويت قدرت نظامي حزب‌الله لبنان، خروج اسرائيل از جنوب لبنان، جنگ افغانستان، شكل‌دهي به فضاي سياسي عراق پس از سرنگوني صدام حسين، تغيير روند جنگ داخلي سوريه و سركوب اعتراضات مردم سوريه[۱۱] و مقابله با داعش در عراق و سوريه داشته‌است.
وي تا پيش از حضور آشكار در جنگ عليه داعش در عراق، از حضور در انظار عمومي پرهيز مي‌كرد؛ ولي حكومت ايران از زمان حضورش در عراق در نبرد عليه داعش و انتشار تصاوير متعددش با نيروهاي عراقي، شروع به معرفي و شناساندن چهرهٔ وي كرد. بتدريج محبوبيت او در ايران اوج گرفت، اين در حالي است كه ايرانياني كه در اعتراض به سقوط پرواز شماره ۷۵۲ هواپيمايي بين‌المللي اوكراين توسط پدافند سپاه پاسداران تظاهرات كردند، وي را يك «قاتل» دانستند.[۱۲][۱۳] و گروهي از ايرانيان وي را يك مهره مهم در ماشين سركوب مي‌دانند.[۱۴] همچنين سليماني توسط اتحاديه اروپا و سازمان ملل به خاطر مشاركت در سركوب مخالفان بشار اسد تحريم شده‌بود و آمريكا از سال ۲۰۰۵ وي را به عنوان يك تروريست مي‌شناخت.[۱۵]
پس از مرگ، اجساد قاسم سليماني، ابومهدي المهندس و ساير كشته‌شدگان عمليات آذرخش كبود در بغداد، كاظمين، كربلا و نجف تشييع شد و هزاران نفر از مردم عراق در اين مراسم حضور يافتند. سپس، اين اجساد به ترتيب در شهرهاي اهواز، مشهد، تهران، قم و كرمان با حضور گسترده مردم تشييع شد، به طوري كه در مراسم تشييع در تهران، جمعيت چند ميليوني مردم گرد آمدند و برخي رسانه‌ها آن را شلوغ‌ترين مراسم تشييع پس از تشييع روح‌الله خميني دانستند. ساعاتي پس از شنيدن خبر كشته شدن قاسم سليماني، شهروندان عراقي در خيابانهاي بغداد و مردم و اپوزيسيون سوريه در شهرهاي مختلف و از جمله ادلب به شادماني و پخش شيريني پرداختند.[۱۶][۱۷][۱۸][۱۹] سليماني در رسانه‌هاي بين‌المللي، به عنوان فرماندهٔ سايه توصيف مي‌شد.
قاسم سليماني در سال ۱۳۳۵ در روستاي قنات ملك كه روستايي كوهستاني با ساختاري طايفه‌اي (طايفه سليماني كرماني) بود، واقع در شهرستان رابر، از توابع كرمان زاده شد.[۲۰] او اصالتي لر داشت.[۲۱]
نام پدرش حسن و نام مادرش فاطمه سليماني بود؛ يك خواهر و يك برادر بزرگتر و يك برادر كوچكتر داشت.[۲۲]
او از ۱۲ سالگي روستاي خود را براي كار در شهر كرمان ترك كرد. در نوجواني به كار بنايي مشغول بود و در سال‌هاي ابتداي جواني، از پيمانكاران سازمان آب كرمان به‌شمار مي‌آمد.[۲۳][۲۴]
وي در سنين جواني ازدواج كرد و دو فرزند پسر به نام‌هاي حسين و محمدرضا و دو فرزند دختر دارد كه نام يكي از آن‌ها زينب است و نامي از دختر ديگر منتشر نشده‌است.[۲۳]
سليماني در شهرك شهيد دقايقي در محله شيان در كنار پارك جنگلي لويزان در تهران زندگي مي‌كرد.[۲۵]

قاسم سليماني يكي دو سال پيش از انقلاب ۱۳۵۷ از طريق سيد رضا كامياب كه در ماه رمضان براي تبليغ از مشهد به كرمان آمده بود و يكي از گردانندگان اصلي راهپيمايي‌ها و اعتصابات كرمان بود، جذب نهضت روح‌الله خميني شد.[۲۶][۲۷] كامياب بعدها سليماني را با سيد علي خامنه‌اي آشنا كرد و در ۷ مرداد ۱۳۶۰ توسط سازمان مجاهدين خلق ترور شد.[۲۳]
سليماني پس از انقلاب ۱۳۵۷ و تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، به اين نهاد پيوست. شوراي فرماندهي سپاه در كرمان پيش از ۸ خرداد ۱۳۵۸ تشكيل شد و سليماني همزمان با كار در سازمان آب، به سپاه پيوست. به گفتهٔ اصغر محمدحسيني حداكثر دوره آموزش آن‌ها ۴۵ روز بوده‌است. وي، علي‌رغم آن‌كه تا پيش از آن هيچ تجربهٔ نظامي نداشت، به علت عملكرد خوبش به عنوان مربي انتخاب شد. سپس، مدت كوتاهي بعد به همراه جمعي از سپاهيان براي كمك به اداره و حفاظت شهر مهاباد در برابر جدايي طلبان كرد به اين شهر فرستاده شد. پس از بازگشت از مهاباد تا شروع جنگ ايران و عراق فرمانده پادگان قدس سپاه كرمان بود.[۲۷]

اسپانيا

۵۴ بازديد

اسپانيا، (به اسپانيايي: España) با نام رسمي پادشاهي اسپانيا (به اسپانيايي: Reino de España) كشوري مستقل و از اعضاي اتحاديه اروپا است. اين كشور در شبه‌جزيره ايبري در جنوب غربي اروپا قرار دارد. سرزمين اصلي اسپانيا از جنوب و شرق با درياي مديترانه و جبل الطارق، از شمال و شمال شرق با فرانسه، آندورا و خليج بيسكاي و از غرب و شمال غرب با پرتغال و اقيانوس اطلس هم‌مرز است. مرز اسپانيا با پرتغال (به طول ۱۲۱۴ كيلومتر) طولاني‌ترين مرز يكپارچه در اتحاديه اروپا است.
زبان رسمي مردم اسپانيا، اسپانيايي است. اسپانيايي زبان مادري ۴۸۳ ميليون نفر شناخته مي‌شود و تعداد كل سخنوران اين زبان به ۵۷۰ ميليون نفر مي‌رسد.[۱] قلمروي اسپانيا افزون بر سرزمين اصلي شامل جزاير بالئارس در درياي مديترانه، جزاير قناري در سواحل آفريقايي اقيانوس اطلس، دو شهر خودمختار سبته و مليليه در آفريقاي شمالي هم‌مرز با كشور مراكش و چندين جزيره مسكوني و غير مسكوني ديگراز جمله آلبوران، شافاريناس، آلوزماس و ولز د لا گومرا مي‌باشد. با مساحت ۵۰۵٬۹۹۰ كيلومتر مربع، اسپانيا كمي بزرگتر از تركمنستان و از لحاظ بزرگي دومين كشور بزرگ اروپاي غربي و پنجمين كشور بزرگ اروپاست.
انسان مدرن نخستين بار در حدود ۳۵۰۰۰ سال پيش قدم به شبه جزيره ايبريا گذاشت. در حدود ۲۰۰ سال پيش از ميلاد اين منطقه تحت فرمان حكومت روم قرار گرفت و هيسپانيا ناميده مي‌شد. هيسپانيا در قرون وسطي توسط قبايل ژرمن و پس از آن توسط مورها تصرف شد. در قرن پانزدهم پس از ازدواج‌هاي بين حكومتي فرمانروايان كاتوليك و اتحاد اين حكومت‌ها و همچنين سقوط كامل آندلس و بازپس‌گيري آن از دست موروهاي مسلمان در سال ۱۴۹۲ اسپانيا به شكل كشوري يكپارچه پديدار شد. در اوايل دوران جديد اسپانيا به يك امپراتوري پر قدرت جهاني تبديل شد و اسپانيايي‌ها به عنوان يكي از نخستين فاتحان دنياي جديد به قاره آمريكا وارد و در آنجا ساكن شدند. بيش از پانصد ميليون نفر اسپانيايي زبان ساكن در آمريكا ميراثي است كه اسپانيايي‌ها در اين قاره بر جاي گذاشتند.
اسپانياي امروزي كشوري دموكراتيك و داراي حكومتي پارلماني تحت قانون اساسي پادشاهي است. اسپانيا يك كشور توسعه‌يافته و سيزدهمين اقتصاد بزرگ دنيا از نظر توليد ناخالص داخلي مي‌باشد. اين كشور همچنين داراي سطح بالاي استاندارد زندگي است. اسپانيا در سازمان ملل متحد، ناتو، سازمان تجارت جهاني، سازمان همكاري اقتصادي و توسعه و اتحاديه اروپا عضو است
قديمي‌ترين ساكنان شبه‌جزيره ايبريا تشكيل دهندگان تمدّن‌هاي ايبري، باسكي و سلتي بوده‌اند. در حدود ۲۰۰ سال پيش از ميلاد از اين منطقه تحت فرمان حكومت روم قرار گرفت و در اوايل قرون وسطي ژرمن‌ها ايبريا را تصرف كردند. پس از ژرمن‌ها ايبريا توسط مورها مهاجم تصرف شد. پس از آن حكومت‌هاي كوچك مسيحي به تدريج و طي چند قرن زمام امور را در ايبريا به دست گرفتند. آخرين بقاياي مورها در همان سالي كه كريستوف كلمب به قاره آمريكا رسيد، سقوط كردند. امپراتوري جهاني اسپانيا با تبديل اين كشور به قدرتمندترين كشور اروپا و ابرقدرت جهان آغاز شد و براي يك ونيم قرن ادامه يافت.
جنگ‌هاي پي در پي و ادامه‌دار و وجود مشكلات فراوان در نهايت باعث زوال و اضمحلال امپراتوري شد. حمله ناپلئون به اسپانيا منجر به هرج ومرج شد و جنبش‌هاي استقلال‌طلب و جدايي‌خواه را كه در سراسر امپراتوري پراكنده بودند، بيدار كرد و باعث بي‌ثباتي سياسي شد. پيش از جنگ جهاني دوم جنگ داخل ويرانگر اسپانيا به وقوع پيوست و پس از آن كشور تحت فرمان حكومتي استبدادي قرار گرفت. در نهايت دموكراسي در قالب قانون اساسي شاهنشاهي پارلماني حاكم شد. بعدها اسپانيا به اتحاديه اروپا پيوست و دوره رنسانس فرهنگي و رشد باثبات اقتصادي را تجربه كرد.


پژوهش‌هاي باستان‌شناسي در كوه‌هاي آتاپوئركا نشان مي‌دهد كه شبه جزيره ايبريا ۱/۲ ميليون سال پيش محل زندگي انسان‌سانان بوده‌است.[۶] ۳۵۰۰۰ سال پيش انسان نخستين بار از شمال به اين سرزمين قدم نهاد.[۷] شناخته‌شده‌ترين اثر اين انسان‌هاي پيش از تاريخ نقاشي‌هاي معروف غار آلتاميرا در منطقه كانتاباريا در شمال ايبريا است كه در حدود ۳۵۶۰۰ تا ۱۳۵۰۰ سال پيش از ميلاد توسط انسان‌هاي كرومانيون يا شايد نئاندرتالها كشيده شده‌اند.[۵][۸] از شواهد باستان‌شناسي و ژنتيكي بر مي‌آيد كه ايبريا پناهگاهي براي ساكنان شمال پس از آخرين عصر يخبندان بوده‌است.
ساكنان تاريخي ايبريا ايبريايي‌ها و سلت‌ها بودند. ايبريايي‌ها در كرانه‌هاي مديترانه از شمال شرق تا جنوب شرق ساكن بودند. سلت‌ها در كرانه‌ها اطلس از شمال غرب تا جنوب غرب و در شمال و مركز (سلتيبريان‌ها) شبه جزيره زندگي مي‌كردند. باسكي‌ها نيز مناطق غربي كوه‌هاي پيرنيس را اشغال كردند.
در جنوب ايبريا شهري نيمه افسانه‌اي به نام تارتسوس پديدار شد (۱۱۰۰ سال پيش از ميلاد) كه طبق نگاشته‌هاي استرابون و كتاب سليمان تجارت وسايل ساخته شده از طلا و نقره را با فنيقي‌ها و يوناني‌ها انجام مي‌داده‌است. بين سال‌هاي ۸۰۰ تا ۳۰۰ پيش از ميلاد فنيقي‌ها و يونانيان تجارتخانه‌هايي را در طول سواحل مديترانه ايجاد كردند. كارتاژها نيز مدت كوتاهي كنترل بيشتر كناره‌ها مديترانه‌اي ايبريا را در دست گرفتند تا اين كه در جنگ‌هاي پونيك از رومي‌ها شكست خوردند.

در قرن هشتم تقريباً همه شبه جزيره ايبري توسط موروهاي مسلمان كه از شمال آفريقا آمده بودند، فتح شد. (۷۱۱–۷۱۸) اين فتوحات بخشي از كشورگشايي‌هاي خليفه اموي بود. تنها بخش كوچكي در نواحي كوهستاني شمال غرب شبه جزيره در برابر هجوم مسلمانان دست به مقاوت زد.
طبق قوانين اسلامي، مسيحيان و يهوديان به عنوان اقليت مذهبي شناخته شدند و به مسيحيان و يهوديان اجازه داده شد تا به عنوان اهل كتاب رسوم ديني خود بپردازند اما آن‌ها بايد ماليات ويژه‌اي را مي‌پرداختند و نسبت به مسلمانان از حقوق اجتماعي پايينتري برخوردار بودند.[۱۳][۱۴]
گرايش به اسلام كم‌كم‌رو به فزوني گذاشت. اعتقاد بر اين است كه تا پايان قرن دهم مولدون‌ها (مسلمانان ايبريايي) بيشتر جمعيت اين شبه جزيره را تشكيل مي‌دادند.[۱۵][۱۶]

سرسراي ستون دار مسجد قرطبه.جامعه اسلامي در شبه جزيره ايبري خود متنوع و دچار تنش‌هاي اجتماعي بود. بربرهاي اهل شمال آفريقا كه هسته اصلي ارتش خليفه در اندلس را تشكيل مي‌دادند، با رهبران عرب در خاورميانه به مشكل برخوردند و به ستيز و منازعه پرداختند. با گذشت زمان جوامع موروي مسلمان در مناطق مختلف به ويژه در دره رودخانه گوادالكيوير (وادي الكبير)، دشت‌هاي ساحلي والنسيا، دره رودخانه ايبرو و مناطق كوهستاني گرانادا بر پا شدند.[۱۶]
كوردوبا، پايتخت خليفه، بزرگترين و ثروتمندترين شهر اروپاي غربي بود. بازرگاني و فرهنگ مديترانه‌اي شكوفا شد. مسلمانان يك سنت فكري غني را از خاورميانه و شمال آفريقا وارد كردند. دانشمندان و پژوهشگران مسلمان و يهودي نقش مهمي در احيا و گسترش آموزش كلاسيك يوناني در اروپاي غربي ايفا كردند. فرهنگ رومي شبه جزيره ايبري با فرهنگ اسلامي و يهودي درآميخت و فرهنگ ممتازي را در منطقه ايجاد كرد.[۱۶] بيرون شهرها بيشتر جمعيت را در خود جاي داده بود. نظام زمينداري رومي در دوران اسلامي تقريباً دست نخورده باقي ماند.

هيث لجر

۵۰ بازديد

هيث اَندرو لِجِر (به انگليسي: Heath Andrew Ledger) (زادهٔ ۴ آوريل ۱۹۷۹ – درگذشتهٔ ۲۲ ژانويه ۲۰۰۸) بازيگر و كارگردان استراليايي برندهٔ جايزهٔ اسكار بود. او پس از بازي در نقش‌هاي تلويزيونيِ دههٔ ۱۹۹۰، در هاليوود شروع به كار كرد و فيلم‌هاي او، هم از لحاظ تجاري و هم از ديد منتقدان، با موفقيت روبه‌رو شد.او همچنين به انتخاب وب‌سايت IMDB يكي از بهترين بازيگران تاريخ سينما است.[۱][۲][۳][۴][۵][۶] طرفه
لجر معمولاً به‌خاطر بازي در فيلم كوهستان بروكبك و ايفاي نقش جوكر در فيلم شواليهٔ تاريكي (۲۰۰۸) به كارگرداني كريستوفر نولان شناخته مي‌شود.در سال ۲۰۱۷ يك مستند از زندگي او ساخته شد كه هدف آن شفاف سازي علت مرگ وي و رفع اتهام او از اوردوز بود.او همچنين در سال ۲۰۰۶ يك استوديو كوچك موسيقي ساخت و پس از فعاليتِ كوتاهي در آن،استوديو را بست.يث لجر در پرث، غرب استراليا، متولد شد. او فرزند سالي لجر (رامشو)، معلمي فرانسوي و كيم لجر رانندهٔ ماشين‌هاي مسابقه‌اي و مهندس معدن بود. لجر تحصيلات ابتدايي را در مدرسهٔ Mary’s mount و پس از آن در مدرسهٔ Guild ford گذراند. اولين تجربهٔ بازيگري او در سن ۱۰ سالگي و به عنوان ستارهٔ نمايش نامهٔ پيتر پن در مدرسه رخ داد. پدر و مادر لجر زماني كه او تنها ۱۱ سال داشت، از يكديگر طلاق گرفتند. هيث و خواهرش كيت لجر، دو خواهر ناتني ديگر نيز داشتند. اشلي بل - متولد ۱۹۸۹ - فرزند مادر آن‌ها و پدر ناتني شان روجر بل و همچنين اوليويا لجر - متولد ۱۹۹۷ - فرزند پدر آن‌ها و مادر ناتني آنها، اما برون بود. لجر به بازي شطرنج علاقهٔ بسيار داشت و در ۱۰ سالگي برندهٔ مسابقات قهرماني شطرنج شرق استراليا شد. نام هيث و خواهرش كيت، از روي نام شخصيت‌هاي اصلي كتاب بلندي‌هاي بادگير -هيث كليف و كاترين- اثر اميلي برونته برداشته شده‌است.
از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ لجر به علت بازي در نقش گبريل مارتين فرزند ارشد بنجامين مارتي (با بازي مل گيبسون) در فيلم ميهن‌پرست و بازي نقش سوني گروتسكي پسر هانك گروتسكي (با بازي بيلي باب تورنتون) در فيلم مهماني هيولا و بازي‌هاي برجسته اش در فيلم هايThe Order , چهار پر , داستان يك شواليه , ند كلي , كازانووا ،برادران گريم و Lords of Dogtown به ستاره‌اي مشهور تبديل شد. در سال ۲۰۰۵ لجر براي بازي در فيلم كوهستان بروكبك جايزهٔ بهترين بازيگر مرد را از حلقه منتقدان فيلم نيويورك و حلقه منتقدان فيلم سان‌فرانسيسكو دريافت كرد.در آن فيلم او نقش" انيس دل مار"، يك كارگر مزرعه را بر عهده داشت كه عاشق گاوچراني به نام جيك توئيست( با بازي جيك جيلنهال )مي‌شود. او همچنين براي ايفاي نقش در اين فيلم نامزد جايزهٔ بهترين بازيگر مرد در ژانر درام گلدن گلوب و جايزهٔ بهترين بازيگر مرد آكادمي اسكار شد. فيلم كوهستان بروكبك باعث شد لجر در رتبهٔ نهم جوان‌ترين نامزدان جايزهٔ اسكار قرار بگيرد. در بخش نقد فيلم روزنامهٔ نيويورك تايمز، منتقدي به نام استيون هولدن دربارهٔ اين فيلم چنين نوشت: " آقاي لجر و آقاي جيلنهال هر دو داستان اين عشق دردآلود را به طرز ملموسي نمايش دادند. اين نمايش يك ايفاي نقش فوق العاده به خوبي مارلون برندو و سين پن است. " در نقد ديگري نيز پيتر تراورز چنين اظهار كرد: " ايفاي نقش خيره‌كنندهٔ لجر معجزه‌اي در بازيگري است. به نظر مي‌رسد او واقعاً از اعماق وجودش اشك مي‌ريزد. لجر با انيس تنها حركت نمي‌كند، سخن نمي‌گويد و نمي‌شنود او با انيس نفس مي‌كشد. ديدن استنشاق كردن بوي لباس‌هاي آويزان در كمد معياري است براي سنجش درد عشق گم شدهٔ او. "بعد از فيلم كوهستان بروكبك لجر به همراه هم وطنش آبيه كرنيش در فيلمي استراليايي به نام آب‌نبات مشغول به بازي شد. فيلم نامهٔ آب‌نبات بر اساس رماني نوشته شده در سال ۱۹۹۸ به نام: "آبنبات: روايتي از عشق و اعتياد" بود. لجر و كرنيش در اين فيلم نقش جواناني عاشق و معتاد به هروئين را برعهده داشتند كه به خاطر عشق شان سعي در ترك اعتياد داشتند. جفري راش نيز در اين فيلم نقش مشاور درماني آن‌ها را بازي مي‌كرد. لجر براي بازي در اين فيلم نامزد سه جايزهٔ بهترين بازيگر مرد شد كه يكي از آن‌ها جايزهٔ انجمن منتقدين استراليا بود كه كرنيش و راش پيش از او برنده اين جايزه شده بودند. مدت كوتاهي پس از اكران فيلم آب‌نبات لجر به "آكادمي علوم و هنرهاي سينمايي" دعوت به عضويت شد. لجر به عنوان يكي از شش بازيگري كه جنبه‌هاي مختلف زندگي باب ديلن را در فيلم من آنجا نيستم به كارگرداني تاد هينز به نمايش گذاشته بودند، برندهٔ جايزه‌اي براي بازي در نقش Robbie، كه مسئول به ترسيم كشيدن زندگي عاشقانهٔ ديلن بود، شد در سال ۲۰۰۸، لجر نقش هيولاي معروف داستان‌هاي كميك، «جوكر» در فيلم شواليه تاريكي (دنباله‌اي بر فيلم بتمن آغاز مي‌كند) را بازي كرد. در اين فيلم او در مقابل كريستين بيل، هم‌بازي‌اش در فيلم من آنجا نيستم نقش‌آفريني كرده‌است.[۷] او قرار بود در فيلم دكتر پارناسوس، مردي كه به شيطان رو دست زد در نقش توني در مقابل تام ويتس و كريستوفر پلامر بازي كند. اين فيلم در زمان مرگ لجر در مرحلهٔ پيش‌توليد بود.[ن هولدن، منتقد سينمايي نيويورك تايمز در نقد خود در مورد كوهستان بروكبك نوشت:
«آقاي لجر و جيلنهال (همبازي هيث در كوهستان بروكبك) اين قصهٔ عاشقانهٔ دردناك را قابل لمس مي‌كنند. آقاي لجر به شكل معجزه‌آسايي در زير پوست شخصيت سفت و سخت خود در فيلم ناپديد مي‌شود. بازي او به راحتي با بهترين بازي‌هاي مارلون براندو و شان پن برابري مي‌كند.»[۹]
در نقدي ديگر در مجلهٔ رولينگ استون، پيتر ترورز مي‌نويسد:
«بازي چشم‌گير لجر يك معجزهٔ بازيگري است، انگار كه او نقش را از درون خودش كنده باشد. لجر نه تنها مي‌داند كاراكترش چطور راه‌مي‌رود، حرف مي‌زند و گوش مي‌كند، بلكه حتي مي‌داند كه او چطور نفس مي‌كشد. ديدن او كه بوي پيراهن آويزان در كمد جك را فرو مي‌برد، مثل فهميدن درد از دست دادن عشق است.»[۱۰]
سال ۲۰۰۵، لجر در يك نسخهٔ داستاني از شخصيت جاكومو كازانووا در مقابل سيه‌نا ميلر بازي كرد. اين فيلم يك كمدي رومانتيك بود كه با برخوردهاي متناقضي از جانب منتقدان رو به رو شد. در ۲۰۰۶ او از سوي آكادمي هنرهاي تصويري اسكار براي عضويت دعوت شد[۱۱] و در ۲۰۰۷ نيز يكي از شش بازيگري بود كه در فيلمي كه با نام «من آنجا نيستم» از زندگي باب ديلن ساخته شد، نقش ديلن را ايفا كرد و همچنين در سال ۲۰۰۸ نظر بسياري را در نقش جوكر در فيلم شواليه تاريكي (The Dark Knight) جلب كرد كه باعث بردن بهترين بازيگر مرد مكمل در اسكار، گلدن گلوب و بفتاي همان سال هم شد، اما متأسفانه اين جوائز بعد از مرگ او اهدا گرديد. حتي گفته مي‌شد كه در صورت اينكه او زنده بود بازگشتي جزئي در همان نقش را در شواليه تاريكي برمي‌خيزد كه سومين و آخرين فيلم از سه‌گانه بتمن است بازي مي‌كرد كه با مرگ او از فيلم‌نامه حذف شد.

سيب

۴۳ بازديد

درخت سيب (نام علمي: M. pumila) درختي برگريز از خانواده گلسرخيان است كه به خاطر ميوه شيرين و گوشتي‌اش شناخته شده‌است. در سرتاسر دنيا، اين درخت براي ميوه‌اش كشت مي‌شود و وسيع‌ترين گونهٔ رشد كرده از سرده مالوس است. منشأ اين درخت آسياي مركزي است؛ جايي كه امروزه هنوز هم گونهٔ وحشي آن يعني مالوس سيورسي يافت مي‌شود. سيب پس از هزاران سال كشت در آسيا و اروپا، توسط مهاجران اروپايي به آمريكاي شمالي برده شد. سيب در برخي

فرهنگ‌ها از اهميت مذهبي و اساطيري بالايي برخوردار است؛ از جمله فرهنگ اهالي اسكانديناوي، يونان و مسيحيان اروپايي قديم. سيب همچنين يكي از سين‌هاي اصلي هفت‌سين است.
درختان سيب حاصل از كاشت دانه بزرگ هستند، اما درختان حاصل از پيوند ريشه (ساقه زيرزميني) كوچكند. بيش از ۷٬۵۰۰ رقم سيب شناخته شده وجود دارد، و در نتيجه طيف وسيعي از ويژگي‌هاي دلخواه به دست مي‌آيد. ارقام مختلف براي سليقه‌ها و استفاده‌هاي مختلف از جمله آشپزي، مصرف خام و توليد شراب پرورش مي‌يابند. درختان سيب معمولاً با پيوند زدن تكثير داده مي‌شوند، گرچه سيب‌هاي وحشي به سادگي از دانه مي‌رويند. درختان و ميوهٔ سيب مستعد تعدادي از آفت‌هاي قارچي و باكتريايي قابل كنترل با روش‌هاي ارگانيك و غيرارگانيك هستند. در سال ۲۰۱۰، در بخشي از پژوهشي كه براي كنترل بيماري و پرورش انتخابي محصول سيب صورت گرفت، ژنوم اين ميوه رمزگشايي شد.
در سال ۲۰۱۰، حدود ۶۹ ميليون تن سيب در سراسر جهان به عمل آمد؛ كه تقريباً نيمي از اين مقدار را چين توليد كرده بود. ايالات متحده با بيش از ۶٪ توليد دنيا دومين توليدكنندهٔ مهم بوده‌است. تركيه جايگاه سوم و ايتاليا، هندوستان و لهستان مقام‌هاي بعدي را داشته‌اند. سيب معمولاً به صورت خام مصرف مي‌شود، اما در بسياري از غذاها (بويژه دسرها) و نوشيدني‌ها هم استفاده مي‌گردد. در ميان عوام آثار مثبت بسياري به سيب نسبت داده مي‌شود. با اين حال پروتئين‌هاي متفاوت موجود در سيب دو نوع آلرژي را سبب مي‌شوند.
سيب درخت برگريزي است كه معمولاً ارتفاعش در درخت‌هاي كاشته شده از ۱٫۸ تا ۴٫۶ متر و در درخت‌هاي خودرو تا ۱۲ متر مي‌رسد.[۳] هنگام كشت، اندازه و شكل و تراكم شاخه‌ها با انتخاب ساقه زيرزميني و روش برش آن تعيين مي‌شود. برگ‌ها متناوب به رنگ سبز تيره و شكل تخم مرغي ساده با حاشيه‌هاي دندانه‌دار بوده و از سطح زيرين اندكي كرك‌دار هستند.[۴]
سيب چهار نوع شاخه دارد: نرك، لامبورد، براندي، سيخك (اسپور). اسپورها شاخه‌هاي كوتاهي با طول بين ۳ الي ۷ سانتيمتر بوده و در سال دوم در نوك شاخه جوانه‌هاي زايشي توليد مي‌كنند.
شكوفه‌ها در بهار همزمان با جوانه زدن برگ توليد مي‌شوند. درخت سيب داراي گل‌آذين خوشه‌اي با ۴ تا ۶ گل است. گل‌هاي ۳ تا ۴ سانتيمتري (۱٫۲ تا ۱٫۶ اينچ) داراي پنج گلبرگ برنگ سفيد و كمي صورتي – كه به‌تدريج رنگ مي‌بازد – هستند. گل مركزي گل‌آذين «شاه‌گل» ناميده مي‌شود، كه پيش از بقيه باز شده و مي‌تواند به ميوهٔ بزرگتري تبديل شود.[۴][۵]
ميوه اواخر تابستان يا پاييز مي‌رسد، انواع مختلف با اندازه‌هاي بسيار متفاوتي وجود دارد. هدف پرورش‌دهندگان تجاري، توليد سيبي به قطر ۷ تا ۸٫۳ سانتيمتر با توجه به اولويت‌هاي بازار است. تعدادي از خريداران، به ويژه ژاپني‌ها، سيب بزرگ را ترجيح مي‌دهند، در حاليكه سيب‌هايي با قطر كمتر از ۵٫۷ سانتيمتر ارزش كمي در بازار دارند و معمولاً براي گرفتن آب ميوه استفاده مي‌شوند. پوست سيب‌هاي رسيده معمولاً قرمز، زرد، سبز، صورتي، يا حنائي است، گرچه گونه‌هاي دو يا چند رنگ هم ممكن است يافت شود.[۶] پوست ميوه هم ممكن است به‌طور كامل يا قسمتي حنائي، زبر و قهوه‌اي باشد. پوست بيروني با لايه محافظي از ترشحات مومي پوشانده شده‌است.[۷] گوشت ميوه معمولاً سفيد متمايل بزرد كمرنگ است، گرچه گوشت صورتي يا زرد هم شناخته شده‌است.[۶] در حدود ۴۱٪ حجم سيب از هواي بين‌سلولي تشكيل‌ شده و به همين دليل بر روي آب شناور مي‌ماند[۸]

ياي اصلي و وحشي گونه‌هاي اهلي، مالوس سيورسي است كه در كوه‌هاي آسياي مركزي، در قزاقستان جنوبي، قرقيزستان، تاجيكستان و سين كيانگ چين به صورت خودرو رشد مي‌كند.[۴][۹] برخلاف سيب‌هاي اهلي، برگ اين درختان در پاييز قرمز مي‌شود.[۱۰] اخيراً از مالوس سيورسي استفاده شده‌است تا مقاومت سيب در آب و هواي سردتر بالا برده شود.[۱۱] به احتمال زياد كاشت گونه‌ها، نخستين بار در طرفين پوشيده از درخت كوه‌هاي تيان شان شروع شده و در يك دوره زماني طولاني پيشرفت كرده و وسيله دومين شارش ژن از ديگر گونه‌ها را در گرده‌افشاني آزاد دانه‌ها فراهم كرد. تبادل مهم با سيب خودروي اروپايي، سيب كرب، موجب شد كه سيب‌هاي موجود بيشتر به سيب كرب مرتبط باشند تا مالوس سيورسي كه از نظر ريختي شبيه آن‌ها و اجدادشان است. بدون در نظر گرفتن تركيب اخير، سيب‌هاي موجود صفات موروثي خود را بيشتر از مالوس سيورسي به ارث مي‌برند.[۱۲][۱۳]
ژنومدر سال ۲۰۱۰، گروهي بين‌المللي از دانشمندان با همكاري ژنوميست‌هاي گلكاري و باغباني دانشگاه ايالتي واشينگتن، ژنوم كامل سيب را با استفاده از سيب زرد[۱۴] رمزگشايي كردند. سيب حدود ۵۷٬۰۰۰ ژن دارد كه بيشترين تعداد ژن از ميان گياهاني بوده كه ژنومشان تاكنون مورد مطالعه قرار گرفته‌است.[۱۵] ژن‌هاي سيب بيشتر از انسان (حدود ۳۰٬۰۰۰ ژن) هستند.[۱۶]
اين يافته جديد در مورد ژنوم سيب در شناخت ژن‌ها و شناسايي ژن‌هاي گوناگون مؤثر در مقاومت گياه در برابر بيماري‌ها و خشكسالي و ديگر مشخصات دلخواه به دانشمندان كمك خواهد كرد. علاوه بر شناسايي ژن‌هاي داراي اين مشخصات، شناخت ژن‌ها به دانشمندان اجازه خواهد داد هنگام پرورش سيب انتخاب‌هاي آگاهانه‌تري داشته باشند. رمزگشايي ژنوم همچنين نشات يافتن سيب‌هاي اهلي از مالوس سيورسي را – كه مدت طولاني در مجامع علمي مورد بحث بود – اثبات كرد.[۱۷]

قاليباف رئيس جلس يازدهم

۴۰ بازديد

سيدرضا تقوي رئيس هيأت رئيسه سني مجلس در نشست علني امروز ( پنجشنبه، 8 خرداد) مجلس شوراي اسلامي در نطق پيش از دستور خود با تأكيد بر مفاد سوگندنامه‌اي كه نمايندگان قرائت كرده‌اند، گفت: سوگندنامه بايد تذكري براي نمايندگان باشد و هر روز آن را سرلوحه اقدامات خود قرار دهند و به آن متعهد باشند و خود را با مفاهيم اين متن قوي، عجين كنند.
نماينده مردم تهران، ري، شميرانات، اسلامشهر و پرديس در مجلس شوراي اسلامي در ادامه با بيان اينكه متن سوگندنامه بر اساس اصل 67 قانون اساسي است، اظهار داشت: ما نمايندگان در مراسم افتتاحيه تعهد داديم و كار سنگيني را بر عهده گرفتيم كه همانا پاسداري از حريم اسلام و نگهداري از آرمان‌هاي اسلامي است.
وي افزود: همچنين نگهباني از مباني جمهوري اسلامي، پاسداري از وديعه ملت، رعايت امانت و تقسيم وظايف، دفاع از قانون اساسي، پايبندي به استقلال و اعتلاي كشور، حفظ حقوق ملت، پايبندي به خدمت به مردم و مد نظر قرار دادن استقلال كشور و تأمين مصالح از جمله مواردي است كه ما نمايندگان بايد بر اساس سوگندنامه به آن توجه كنيم.
تقوي در ادامه با بيان اينكه ما به خداوند سوگند ياد كرديم تا به مفاد سوگندنامه وفادار باشيم، عنوان كرد: اگر به اين موارد توجه كنيم ضعف‌هاي كشور برطرف مي‌شود، همچنين بايد مجلس تراز اسلامي را به نمايش بگذاريم كه شاخصه‌هاي آن ارزشگرايي و انقلابي بودن، زمان‌شناسي و دشمن‌شناسي و توجه به مشكلات معيشتي و محروميت زدايي است.
رئيس هيأت رئيسه سني مجلس يازدهم، انتخابات هيأت رئيسه مجلس را مسابقه‌اي براي خدمت دانست و افزود: ما براي خدمت كردن بايد از خودمان شروع كنيم و بدانيم افرادي كه از طريق هيأت رئيسه خدمت مي كنند وظيفه سنگيني بر عهده خواهند داشت.
امزدهاي نواب رئيسي مجلس يازدهم معرفي شدند
هيأت رئيسه مجلس، نامزدهاي نواب رئيسي مجلس يازدهم در جلسه اول را معرفي كرد.نامزدهاي نواب رئيسي مجلس يازدهم معرفي شدند
در اين جلسه سيداميرحسين قاضي‌زاده منتخب مردم مشهد و علي نيكزاد منتخب مردم اردبيل گزينه‌هاي نهايي فراكسيون انقلاب اسلامي براي نايب‌رئيسي مجلس يازدهم، به عنوان كانديداي نواب اول و دوم براي جلسه اول مجلس يازدهم معرفي شدند.
همچنين هيأت رئيسه اعلام كرد كه عبدالرضا مصري و سيد محمدرضا ميرتاج‌الديني از كانديداتوري نواب رئيسي مجلس انصراف دادند.منتخبان ملت در نشست علني امروز مجلس شوراي اسلامي اعضاي هيئت‌ رئيسه اجلاسيه اول دور يازدهم مجلس شوراي اسلامي را انتخاب كردند.
بر اساس نظر موافق منتخبان ملت محمدباقر قاليباف با 230 رأي از مجموع 267 رأي مأخوذه به‌ عنوان رئيس مجلس يازدهم و اميرحسين قاضي زاده هاشمي با 208 رأي و علي نيكزاد با 196 رأي از مجموع 274 رأي به‌ عنوان نواب رئيس اول و دوم سال اول دور يازدهم مجلس انتخاب شدند.
از ميان كانديداهاي دبيري هيئت رئيسه براي سال اول مجلس يازدهم، سيدناصر موسوي لارگاني با 171 رأي، احمد اميرآبادي فراهاني با 165 رأي، حسينعلي حاجي دليگاني با 149 رأي، روح الله متفكر آزاد با 148 رأي، علي كريمي با 127 رأي و محسن دهنوي با 119 رأي از مجموع 272 رأي مأخوذه به‌ عنوان دبيران هيئت رئيسه انتخاب شدند.
همچنين منتخبان ملت، محمدحسين فرهنگي را با 167 رأي، عليرضا سليمي را با 129 رأي و محسن پيرهادي را با 128 رأي از مجموع 268 رأي مأخوذه به‌عنوان ناظران هيئت رئيسه سال اول دور يازدهم مجلس انتخاب كردندروح الله نجابت منتخب مردم شيراز در مجلس دستور كار نشست امروز را به شرح زير قرائت كرد؛
انتخاب اعضاي هيأت رئيسه دائم مجلس شوراي اسلامي
گزارش شعب پانزده گانه درباره انتخاب اعضاي هيأت رئيسه آن‌ها و اعضاي كميسيون تحقيق و كميسيون آيين نامه داخلي مجلس
انجام مراسم تحليف اعضاي هيأت رئيسه دائم مجلس شوراي اسلامي
روز گذشته محمد باقر قاليباف با كسب اكثريت مطلق در فراكسيون انقلاب اسلامي، با كسب ۱۶۶ راي از مجموع ۲۳۰ راي ماخوذه، به عنوان كانديداي رياست مجلس شوراي اسلامي انتخاب شد.
گفتني است؛ حميدرضا حاج بابايي ۵۷ راي، مصطفي مير سليم ۵ راي و حسن نوروزي ۲ راي از مجموع ۲۳۰ راي ماخوذه راكسب كردند.
در اين جلسه اميرحسين قاضي زاده هاشمي با ۹۴ راي و علي نيكزاد با ۹۳ راي كانديدا‌هاي نهايي نايب رئيسي مجلس شدند.
عبدالرضا مصري با ۷۷ راي، محمدمهدي زاهدي با ۵۶، الياس نادران ۵۳ و عليرضا منادي با ۴۲ راي در رتبه‌هاي بعدي كانديداتوري نايب رئيسي اين فراكسيون قرار داشتند.
همچنين محمدحسين فرهنگي، محسن پيرهادي و عليرضا سليمي، كانديدا‌هاي اين فراكسيون براي انتخاب به‌عنوان ناظر يا كارپرداز هيات رئيسه هستند.
در راي گيري فراكسيون، اميرآبادي و موسوي لارگاني هم بيشترين راي را براي دبيري هيات رئيسه به خود اختصاص دادند و پس از آنها، حاجي دليگاني، دهنوي، متفكر آزاد و كريمي فيروزجايي حائز بالاترين تعداد آرا 

تهديد امريكا

۵۰ بازديد

واكنش آمريكا به استقرار سامانه موشكي پاتريوت در سوريه، تمديد تحريم هاي اتحاديه اروپا عليه سوريه، نامه امير كويت به پادشاه عربستان و انتقاد سناتور آمريكايي از دولت ترامپ بابت اعلام وضعيت اضطراري در قبال ايران از جمله مهم ترين خبرها و رويدادهاي مرتبط با خاورميانه در 24 ساعت گذشته بوده اند. در اين ميان، بايد به تهديد آمريكا به تحريم نفتكش‌هاي حامل محصولات نفتي ايران نيز اشاره كرد. قاب شاسي
به گزارش تابناك، مقام‌هاي آمريكايي براي جلوگيري از شكل‌گيري ائتلاف اقتصادي ميان ايران و ونزوئلا نفتكش‌هاي حامل سوخت ايران را به تحريم تهديد كرده‌اند.
روزنامه وال‌استريت‌ژورنال مدعي شده دو كشتي تحت مالكيت يونان كه با پرچم ليبري حركت مي‌كردند و حامل محصولات نفتي ايران به مقصد ونزوئلا بودند برنامه خود براي تحويل محموله‌هاي خودشان را متوقف كردند. 
 دو نفتكش مذكور در شرايطي اعزام شده بودند كه ايران ناوگاني متشكل از پنج نفتكش را براي تحويل بنزين روانه ونزوئلا كرده است. سه نفتكش ايران به مقصد رسيده‌اند و دو نفتكش ايران در حال حركت در مسير هستند. 
مقام‌هاي آمريكايي گفته‌اند دو كشتي تحت مالكيت يونان در صورت ادامه مسير به سمت ونزوئلا از دريافت خدمات بيمه و دسترسي به نظام بانكي بين‌المللي محروم مي‌شدند. 
يك مقام آمريكايي گفت: «ما با مالكان كشتي در تماس بوده‌ايم و آنها با خطر بزرگي براي مواجه شدن با تحريم‌ها مواجه هستند.»ك منبع ديپلماتيك و يك مقام آمريكايي به وال‌استريت‌ژونال گفته‌اند دولت آمريكا در حال بررسي راهكارهايي براي مقابله با حركت نفتكش‌هاي حامل محصولات نفتي ايران است. واشنگتن به عنوان مثال در تلاش است كشورهاي متحد خود كه اين نفتكش‌ها از آب‌هاي آنها عبور مي‌كنند را مجاب كند با اين كشتي‌ها به عنوان ناقضان تحريم‌ها برخورد كنند. 
با وجود اين، مقام‌هاي آمريكايي گفته‌اند كه راهبرد آمريكا بازداري است و اين كشور قصد درگيري مسلحانه ندارد. 
وال‌استريت‌ژورنال نوشت: «آمريكا مي‌خواهد در بحبوحه همه‌گيري كوويد-۱۹ از تشديد تنش‌هاي نظامي در بيخ گوش خودش جلوگيري كند، اما از طرف ديگر خواستار مقابله با بلندپروازي‌هاي ايران در كارائيب هم هست.»
دولت آمريكا با اعمال تحريم‌هاي يكجانبه و غيرقانوني هر گونه مبادله نفت با دولت‌هاي ايران و ونزوئلا را ممنوع كرده است. 
مقام‌هاي آمريكايي گفته‌اند واشنتگتن هيچ دستاورد سياسي در جلوگيري از مبادله موقت ميان دو كشور براي رسيدن سوخت به مردم ونزوئلا نيست اما مي‌خواهد اطمينان حاصل كند كه اين مبادلات به رويه‌اي دائمي تبديل نمي‌شود. 
طبق گزارش اين روزنامه، بسياري از مقام‌هاي آمريكايي تمايلي براي استفاده از نيروي دريايي آمريكا براي جلوگيري از حركت نفتكش‌هاي ايران به سمت ونزوئلا نداشته‌اند. 
طبق ادعاي منابع وال‌استريت‌ژورنال، آمريكا از توسل به تدابير غيرنظامي نظير اعمال تحريم‌ها يا اقدامات حقوقي براي توقيف كشتي‌ها در صورت توقف در بندرگاه‌هاي كشورهاي خارجي  حمايت مي‌كند. 
واكنش آمريكا به استقرار سامانه موشكي پاتريوت در سوريه
«مايلز كاگينز» سخنگوي ائتلاف آمريكايي ضد داعش در حساب كاربري خود در توئيتر اعلام كرد كه آمريكا تاكنون سامانه موشكي پاتريوت در سوريه مستقر نكرده است.
اين نظامي آمريكايي همچنين خبرها درباره استقرار سامانه موشكي پاتريوت را غير واقعي عنوان كرد.
پيش از اين برخي منابع خبري محلي سوريه به نقل از منابع آگاه اعلام كرده بودند كه نيروهاي ائتلاف آمريكا سه سكوي سامانه موشكي پاتريوت را در دومين پايگاه بزرگ اين ائتلاف در ديرالزور مستقر كرده‌اند.وريل گفت: تصميم ادامه اقدامات محدودكننده عليه نظام سوريه و حاميانش همسو با راهبرد اتحاديه اروپا در قبال دمشق انجام شده است.
با اين تصميم اتحاديه اروپا، تحريم ها عليه سوريه تا يكم ژوئن ۲۰۲۱ ادامه خواهد يافت.
نامه امير كويت به پادشاه عربستان
احمد ناصر محمد الصباح وزير امور خارجه كويت، نامه شيخ صباح الاحمد الجابر الصباح امير اين كشور را به سلمان بن عبدالعزيز پادشاه عربستان سعودي تقديم كرد.وزير خارجه كويت در راستاي تلاش‌هاي ميانجيگرانه كشورش براي پايان دادن به اختلافات كشورهاي حاشيه خليج فارس به رياض سفر كرده است.
مضمون پيام امير كويت به پادشاه عربستان، به پيوندهاي روابط برادرانه مستحكم كه دو كشور دوست را به هم مرتبط مي‌سازد و همچنين تقويت و توسعه آن مربوط مي‌شود.
در همين راستا، فيصل بن فرحان آل سعود، وزير خارجه عربستان و تركي بن محمد بن فهد آل سعود، وزير مشاور سعودي پيام امير كويت را تحويل گرفته‌اند.
كشورهاي عربستان، امارات، بحرين و مصر، پنجم ژوئن ۲۰۱۷ روابط خود را با قطر به اتهام حمايت اين كشور از آنچه كه گروه‌هاي "تروريست‌" خواندند قطع كردند؛ اتهامي كه دوحه بارها آن را رد كرده است. اين كشورها قطر را تحريم كرده و براي از سرگيري روابط ۱۳ شرط از جمله بسته شدن پايگاه نظامي تركيه در قطر را مطرح كردند اما دوحه همه اين مطالبات را رد و آن را مداخله در امور كشورش دانست.
انتقاد سناتور آمريكايي از دولت ترامپ بابت اعلام وضعيت اضطراري در قبال ايران
يكي از سناتورهاي آمريكا خواستار ارائه اطلاعات دقيق از روابط مالي بين دولت دونالد ترامپ، رئيس جمهور اين كشور و عربستان سعودي شد.
سناتور كريس مورفي، از اعضاي دموكرات مجلس سناي آمريكا پنجشنبه گفت كه مايك پامپئو، وزير امور خارجه اين كشور دلايل اضطراري واهي براي دور زدن مخالفت كنگره با فروش تسليحات به عربستان سعودي ارائه كرد.
در روزهاي گذشته، اقدام «دونالد ترامپ»، رئيس‌جمهور آمريكا در اخراج بازرس كل وزارت خارجه اين كشور به آشكار شدن ابعاد جديدي از تصميم او براي اعلام وضعيت اضطراري در تنش‌ها با ايران براي فروش سلاح به عربستان سعودي منجر شده است

«اليوت انگل»، رئيس‌ كميته امور خارجي مجلس نمايندگان نخستين فردي بود كه اعلام كرد اخراج بازرس كل وزارت خارجه آمريكا ممكن است با تحقيقات او درباره اعلام وضعيت اضطراري با ايران مرتبط بوده باشد.
پس از او، «نانسي پلوسي»، رئيس مجلس نمايندگان آمريكا تصميم دولت ترامپ را «جعلي» توصيف كرد و از او خواست در اين باره توضيح دهد.
دولت دونالد ترامپ روز سوم خردادماه سال ۱۳۹۸ اعلام كرد قصد دارد به دليل وضعيت اضطراري در تنش‌ها با ايران قصد دارد بدون مشورت با كنگره به عربستان سعودي سلاح بفروشد.
رئيس‌جمهور آمريكا در صورت اعلام وضعيت اضطرار ملي مي‌تواند مفاد مندرج در قوانين كنترل تسليحاتي را ناديده گرفته و بدون مجوز كنگره سلاح بفروشد.
اين تصميم فوراً با مخالفت‌هاي نمايندگان كنگره روبه‌رو شد و مجلس سناي آمريكا روز۳۰ خرداد ۹۸ (۲۰ ژوئن ۲۰۱۹) طرحي را به تصويب رساند كه خواستار لغو برنامه دولت براي استفاده از اختيارات ويژه جهت فروش سلاح به عربستان سعودي بود.
«دونالد ترامپ» سوم مردادماه اين مصوبه را وتو كرد و نمايندگان كنگره از دو سوم رأي لازم براي شكستن وتوي ترامپ برخوردار نبودند.